رژنوک(درزمان حال به معرب آن رجنوک تلفظ می شود)واژهنامه آزاد(رژ)با فتحه ریعنی ردیف (نو)مثل تلفظ تو بمعنی تازه یاجدید (ک)خلاصه شده کاریز یا چاه (ردیف جدیدی از حلقه های چاه کنده شده یا خلاصه قنات نو)
رجیسترواژهنامه آزادآگاره. از ریشۀ "آگاشتن" به چَم "ثبت کردن". گونه ای ویر (حافظه) است که داده ها را پردازنده آنجا می خواند و می نویسد. در نوشته های تَشنیکی (فنی) آنرا، با واژه های
حیض الرجالواژهنامه آزاددروغ گوئی ، تهمت زدن ، هواى نفس وهوس بی جا مولانا فرموده:اى رفیقان زین مقیل و زان مقال - اتقوا ان الهوى حیض الرجال
ردیفواژهنامه آزادرج، به رج. برای نمونه سربازان "ردیف" ایستاده اند به پارسی می شود سربازان "به رج" ایستاده اند.
رجیسترواژهنامه آزادآگاره. از ریشۀ "آگاشتن" به چَم "ثبت کردن". گونه ای ویر (حافظه) است که داده ها را پردازنده آنجا می خواند و می نویسد. در نوشته های تَشنیکی (فنی) آنرا، با واژه های
ارشاوینواژهنامه آزادرجوع شود به آرشاویر، آرشاویز، از اسامی پسرانۀ مرد مقدس؛ نام یکی از پادشاهان اشکانی.