ری راواژهنامه آزاددر افسانه های کهن ایرانی ری را به زنی گفته میشود که سرسبزی را به جنگل های مازندران میدهد, در گویش مازندرانی به معنی آگاه باش و هوشیار باش, نیز معنی میشود زن هوش
من را سوار کن جانمواژهنامه آزادمحل سوار شدن، نام ایستگاه ورود و خروج مسافران در ناحیۀ بالادست سدّ زاینده رود.
دستان زندواژهنامه آزادبا توجه به اینکه زال در شاهنامه به چاره گری با فریب و حیله معروف است و در داستان رستم و اسفندیار نیز هنگام درماندگی رستم با فریب به سیمرغ و نیروی او متوسل می شو
خزورانواژهنامه آزادخَزَوران:(اخ) پهلوان تورانی که افراسیاب او را به همراه چند تن دیگر به سیستان فرستاد تا با زال نبرد کنند. اما زال آنان را با گُرزی فرو کوفت./ دیو سیاه. در نبرد ب
تالیاواژهنامه آزادتالیا:نام اصلی خواجه خضر - که ایلیا یوهن یا او را تالیا می نامیدند ( برگرفته شده از فرهنگ عمید)
گشسبواژهنامه آزاددختر رستم دستان که در نبرد با سهراب دست او را شکست. بانو گشسب همسر گیو و دلاوری کم نظیر بود.