راپاواژهنامه آزاد(واژه گیلکی) منتظر، چشم به راه، در انتظار [راه پا] منتظر، در انتظار، چشم به راه (این واژه بیشتر در استان گیلان به کاربرده می شود.)
ری راواژهنامه آزاددر افسانه های کهن ایرانی ری را به زنی گفته میشود که سرسبزی را به جنگل های مازندران میدهد, در گویش مازندرانی به معنی آگاه باش و هوشیار باش, نیز معنی میشود زن هوش
شمکوواژهنامه آزادچوبی که با آن لباس راپس از اضافه کردن مواد شوینده به آن بر روی تخته سنگی قرار داده و بااین چوب (شمکو)به کرات کوبیده و به این طریق می شستند.
خروواژهنامه آزادخرو را به اصطلاحی كه از دیرباز در جملات اساطیری و ادبی و در زبان فارسی كهن مرسوم شده است ، می توان از دو شاخه كاملاً متفاوت به معنای آن پرداخت. اول آنكه با جستج