رایهواژهنامه آزاد(عربی) مجازاً، شاه و خدم و حشم وی. سلطان و درباریان و کوکبه و دستگاه خود شاه و ارکان مملکت و اعیان دولت و درباریانش (رک دهخدا).
جوالقواژهنامه آزاداگربرای صفت انسان بکاررود به معنی فردی بی اصول وشلم شوربا که احتمالا قد بلندی هم دارد وکنترل کارهایش رابه طورکامل ندارد(از واژهای یزدی)
ری راواژهنامه آزاددر افسانه های کهن ایرانی ری را به زنی گفته میشود که سرسبزی را به جنگل های مازندران میدهد, در گویش مازندرانی به معنی آگاه باش و هوشیار باش, نیز معنی میشود زن هوش