راه پردازواژهنامه آزاداین واژه معادل "استراتژیست" و به معنی کسی است که به طرح راهبرد می پردازد. واژه "راهبرد" معادل واژه "استراتژی" است که در اصل واژه ای یونانی «استراتِگیا» (Strateg
راه چینهواژهنامه آزادراه پله . پلکان . نردبان هم گفته شده . راهی که برای رفتن به بالای ساختمان یا پشت بام میباشد و به صورت پلکن است.
راه کنشواژهنامه آزادراه کُنِش: برنامۀ کار، برنامۀ کار گروه یا فرد، برابر با واژۀ انگلیسی تاکتیک در متون مدیریتی و فرماندهی عملیاتی.
قوتی شدنواژهنامه آزاد(کرمانی، زرند) قُوتِی شدن:این اصطلاح در قدیم (تا حدود 1330ش) در منطقۀ زرند کرمان، دربارۀ کسی به کار می رفته که از شدت گرسنگی، وقتی بوی غذا به مشامش می رسیده، غش
ورمزیارواژهنامه آزاداهورامزدایار - اورمزدیار - ورمزیار در زبان لری ، به عنوان یکی دیگر از زبان های ایرانی، شاهد صورت اصیل «اهوره مزدا»ی باستانی هستیم:«هرمز» و «ورمز». صورت نخستین،
اشکانواژهنامه آزاد«عشق» یک واژهٔ یونانی است، و نه عربی است نه پارسی. یونانی ها واژه ای دارند به نام «اشکیموس» و یا «اشکینوس». این واژه به چَم (معنای) قطره، آبی که از چشم فرو ری
رویکردواژهنامه آزادروش برخورد یا مواجه شدن رویکَرد راه و روش، طریق در پیش گرفته شده، نگرش، موضع گیری، جهت گیری.
کچویهواژهنامه آزادمعنای کچه یا پناهگاه امن این روستا در کنار خرمنکوه ودامنه این کوه بزرگ قرار گرفته که در زمان لطفعلی خان زند یکی از گذرگاههای وی در بین راه شیراز -کرمان بوده است