رادینواژهنامه آزادجوانمرد جوانمرد کسی که جوانمرد است، رادمرد، جوانمرد. کنیه پیامبر در زبان عبری جوانمرد رادمرد
رادیناسواژهنامه آزادرادیناس نامی ایرانیست. بر اساس مندرجات کتابهای "سهم ایران در تمدن جهان" به قلم حمید نیر نوری و "تاریخ تمدن ایران ساسانی" به قلم سعید نفیسی و کتاب ششم هرودوت مور
رابینواژهنامه آزادمتعهد ، مشاور به معنای مشاور و معتمد _نامی کردی است مشاور-معتمد- در ایران باستان مشاور و معتمد؛ نامی کردی.
رادمنواژهنامه آزادRADMAN "راد" به معنای صاحب سخاوت وبخشندگی وجوانمردی . "من" ( یا "مان " ) به معنای اندیشه وفکر . "رادمن":کسی که دارای اندیشه ی سخاوت وبخشندگی است .
رادیناسواژهنامه آزادرادیناس نامی ایرانیست. بر اساس مندرجات کتابهای "سهم ایران در تمدن جهان" به قلم حمید نیر نوری و "تاریخ تمدن ایران ساسانی" به قلم سعید نفیسی و کتاب ششم هرودوت مور
رادمنواژهنامه آزادRADMAN "راد" به معنای صاحب سخاوت وبخشندگی وجوانمردی . "من" ( یا "مان " ) به معنای اندیشه وفکر . "رادمن":کسی که دارای اندیشه ی سخاوت وبخشندگی است .
کدیرواژهنامه آزادکدیر لغت نامه دهخدا کدیر. [ ک َ ] (اِخ ) دهی است در ناحیه ٔ رویان و رستمدار. هنگامی که ملک کیومرث بن بیستون (807- 857 هَ . ق ) اهالی رویان و رستمدار را مجبور سا