زیواژهنامه آزادزیستن - زندگی کردن زی zi مخفف زندگی، حالت امری دوم شخص مفرد زندگی کردن. زی = زندگی کن. آنچنان زی که چو میری، برهی نه چنان زی که چو میری، برهند
ذینفعواژهنامه آزادآیا این یک کلمه است؟ در این صورت بین "ذی" و "نفع" باید یک نیمفاصله (ذینفع) کذاشته شود و نه یک فاصلۀ کامل (ذی نفع) در صورتیکه یک فاصلۀ کامل گذاشته شود و این کل
ذینفعواژهنامه آزادآیا این یک کلمه است؟ در این صورت بین "ذی" و "نفع" باید یک نیمفاصله (ذینفع) کذاشته شود و نه یک فاصلۀ کامل (ذی نفع) در صورتیکه یک فاصلۀ کامل گذاشته شود و این کل
آقابالیواژهنامه آزادوالی به معنی استاندار یا بزرگ منطقه (ذی نفوذ) بوده و با احترام با آقا همراه شده (آقاوالی) که به مرور زمان به آقابالی تیدیل گشته است .
حسابداررسمیواژهنامه آزادحسابداررسمی به فردی اطلاق می شود که شرایط ذیل برای او احراز شده باشد: 1- داشتن حداقل تحصیلات کارشناسی دررشته حسابداری ویا رشته های مرتبط 2-داشتن حداقل 5 سال ساب
خارج نویس کردنواژهنامه آزادمیتوانید به عنوان مثال ماده 57 قانون آیین دادرسی مدنی را در ذیل معنای نگاشته شده برای اصطلاح مذبور استفاده کنید. ماده 57 به قرار ذیل است: ماده ۵۷ـ خواهان باید