دیگانواژهنامه آزاددهمین جشن از جشن های ماهانه در ایران باستان، از خانوادۀ جشن های مهرگان، تیرگان، بهمنگان و... (جشن های ایرانی: نوروز، سیزده به در، فروردینگان، اردیبهشتگان، خردا
مُنجِزی:وفا کننده به عهد، برآورنده حاجت و نیاز دیگران. نام تیره ای از طایفه بهداروند هفت لنگ ازایل بزرگ بختیاری.واژهنامه آزادرواکننده حاجت
دیگانواژهنامه آزاددهمین جشن از جشن های ماهانه در ایران باستان، از خانوادۀ جشن های مهرگان، تیرگان، بهمنگان و... (جشن های ایرانی: نوروز، سیزده به در، فروردینگان، اردیبهشتگان، خردا
مینهواژهنامه آزادبر دیگران بگذار، نام کسی دیگر را بکار ببر، کس را با نام خودش نخوان و یک نام مستعار بر او بگذار، کارهای یک کس را به دیگری نسبت بده کلمه پشتو است به معناى عشق و م
تحلیل گفتمانواژهنامه آزادگفتگو و مباحثه با دیگران، از مقدمه به نتایج رسیدن، طرز عمل شفاهی یا نوشتاری در یک حیطه موضوعی که در مورد آن بحث می شود
فرافکنیواژهنامه آزادمنحرف کردن افکار دیگران از فکریکه ذر ذهن دارد ویا پوشاندن واستتار افکار خود با افکار انحرافی
پاچه خارواژهنامه آزاد(عامیانه) کسی که پاچۀ دیگران را می خاراند؛ چاپلوس و متملق و چرب زبان. ظاهراً این کلمه برای اولین بار از یکی از سریال های طنز مهران مدیری به زبان فارسی راه یافت