دیوان لغات الترکواژهنامه آزادکتابی هزارساله از محمو کاشغری به زبان ترکی و عربی که برای آموزش زبان ترکی به عرب ها نگاشته شده است و شامل ده ها بیت شعر ترکی و ده ها ضرب المثل ترکی و بیش از 800
لیوهواژهنامه آزاددیوانه دیوانه دیوانه ، مجنون ، از خود بی خود لیوه در گویش بختیاری به آدم دیوانه گفته میشود.کسی که خودرا به دیوانه بازی میاندازد
کلوواژهنامه آزاد(کُلُّو) ملخ، تخم کلو کُرَکه تخم کُرَک مَشک دِرَکه (شعر عامیانه در مورد ملخ) مشک درک خشرهای بالدار از خانواده ملخها که به آن جراده هم میگویند. کِلو در زبان ع
لیاناواژهنامه آزاددختر درخشنده بانوی درخشان و زیباروی؛ نام فارسی مرکب از لیان به معنای درخشان و الف نسبت. || لیانا نام روستایی از توابع دیوان دره است.
سلخواژهنامه آزاد(سَلخ) روز اخر ماه قمری که در شامگاه ان هلال ماه در اسمان دیده شود با عرض سلام واژه مورد نظر در دیوان سهراب سپهری به کار رفته و بسیاری از ادبا آن را اشتباه معن
لامردونواژهنامه آزادمهمانسرا - جایی که از واردین به ایل خانه یا قبیله پذیرایی می شود - معادل مضیف در زبان عربی - از جنس خانه مسقف یا چادر عشایری - واژه ای لری بختیاری . در واقع مهم