درکواژهنامه آزادdark؛ بئوذ در اوستایی، بوذ در پهلوی. در دین زرتشت، قوۀ فهم انسانی و دراکه است و موظف است هوش و حافظه و قوه تمییز را اداره کند. با بدن به وجود می آید، ولی پس از
تأخیریواژهنامه آزاددیرکار؛ در زبان دانشی کاربرد دارد، برای نمونه می گویند «رلۀ تأخیری» که می شود:رلۀ دیرکار.
قلاوندواژهنامه آزادقلا و به تبع آن قلاون ( قلاوند ) نامی قدیمی است و البته نام طایفه ای بزرگ ( طوایف و تیره هایی )، که در زیر مجموعه ی ایل دیرک ون قرار گرفته است . http://shirzad
طولانیواژهنامه آزاددراز، دیریاز. "دیریاز" از "دیر" و "یازنده" رویهم میشود "دیرنده" و "دیرکشنده". در ایوان شاهی شبی دیریاز / به خواب اندرون بود با اَرنَواز (فردوسی).
درکواژهنامه آزادdark؛ بئوذ در اوستایی، بوذ در پهلوی. در دین زرتشت، قوۀ فهم انسانی و دراکه است و موظف است هوش و حافظه و قوه تمییز را اداره کند. با بدن به وجود می آید، ولی پس از