دیدمانواژهنامه آزاددیدمان به معنی تئوری (Theory) مانند دانش دیدمانی یا دانش تئوریک؛ یا دیدمان انفجار بزرگ؛ دیدمان سرعت نور؛ دیدمان نسبیت انشتاین، دیدمان قوه جاذبه نیوتن .
دیگانواژهنامه آزاددهمین جشن از جشن های ماهانه در ایران باستان، از خانوادۀ جشن های مهرگان، تیرگان، بهمنگان و... (جشن های ایرانی: نوروز، سیزده به در، فروردینگان، اردیبهشتگان، خردا
جنینواژهنامه آزادبا فتح جیم بر وزن فعیل؛ بر گرفته از واژۀ جن (هر چیزی که از دیده مستور باشد) به معنای موجود زنده ای که به دلیل قرار کرفتن در رحم از دیدگان مستور (پوشیده) است.
امدادرسانواژهنامه آزاد(آتش نشانی، هلال احمر) امدادگر؛ مامور آموزش دیده ای که وظیفۀ امدادرسانی و نجات آسیب دیدگان و قربانیان زلزله، سیل، سوانح جاده ای، آتش سوزی و مانند این ها را بر ع
صلیب سرخواژهنامه آزاد(صَ بِ سُ)؛ عنوان سازمانی بین المللی که برای کاهش آلام انسانی و حفظ و پیشرفت بهداشت عمومی، و برطبق موافقتنامۀ ژنو (1864) و همکاری 16 کشور و مساعی ژ.ه.دونان سویس
دیدمانواژهنامه آزاددیدمان به معنی تئوری (Theory) مانند دانش دیدمانی یا دانش تئوریک؛ یا دیدمان انفجار بزرگ؛ دیدمان سرعت نور؛ دیدمان نسبیت انشتاین، دیدمان قوه جاذبه نیوتن .
دیگانواژهنامه آزاددهمین جشن از جشن های ماهانه در ایران باستان، از خانوادۀ جشن های مهرگان، تیرگان، بهمنگان و... (جشن های ایرانی: نوروز، سیزده به در، فروردینگان، اردیبهشتگان، خردا