معنی دُولُو | واژه یاب

همه دیکشنری مترادف طیفی آزاد

جست‌وجوی مشابه

دالو

واژه‌نامه آزاد

پیرزن (لری) مادربزرگ. مرکب از دا یعنی مادر، و لو یعنی بزرگ.

دلوسه

واژه‌نامه آزاد

دِلْوِسه - دلخواه، نام دخترانه مازندرانی

دلوش

واژه‌نامه آزاد

سطلی ک درقدیم با آن از چاه آب میکشیدند.

دالوند

واژه‌نامه آزاد

فرزند دال پرنده شکاری

دالوند یعنی فرزندان دال

واژه‌نامه آزاد

دالوند فرزندان دال پرنده شکاری دالوند فرزندان یا گروهی که بچه‌ای دال پرنده شکاری اکنون در دهستانی بخش زاغه خرم آباد شامل حدودا ۲۵ روستا هستند وگروهی از این

جست‌وجوی متن

دلوسه

واژه‌نامه آزاد

دِلْوِسه - دلخواه، نام دخترانه مازندرانی

دالوند یعنی فرزندان دال

واژه‌نامه آزاد

دال پرنده شکاری

واژه‌نامه آزاد

دالوند از نژاد فرزندان دال شکاری

مدمنه

واژه‌نامه آزاد

(مِدْمِنِه) يعني دلواپسي -اصطراب

پیرگوزل

واژه‌نامه آزاد

کوهیست در هشترود بین روستای دلوحسن و مهردار