باژوواژهنامه آزادسخن و کلام، زمزمه؛ به طور خاص به دعاهای کوتاهی که زرتشتیان می خوانندگویند. سخن و کلام، زمزمه؛ به طور خاص به دعاهای کوتاهی که زرتشتیان می خوانندگویند.
اژی دهاکواژهنامه آزاد(پهلوی) اژدهای بزرگ افسانه ای؛ نام دیگری برای ضحاک. نام وی در اوستا به صورت آژی داهاکا آمده است. آژی به معنای مار، و داهاک همان اژدهاک است.
مستجاب زدهواژهنامه آزادمستجاب زده (ن مف مرکب) [مُ تَ زَ دَ/ دِ] سیر از استجابت، سیر از استجابت که دیگر رغبتی به پذیرفته شدن ندارد، دعایی که از برآورده شدن و به اجابت رسیدن گزیده شده ب
نشیبواژهنامه آزادنشیب مفهومی پست در مقابل فراز ، فراز یعنی اوج ، رو بلندی ، صعود - پس معنی نشیب نزول و رو به افول و رو به پایین است . ( زاغ را میل کند دل به نشیب عمر بسیارش از
پادیابواژهنامه آزاد۱. شست وشو. ۲. (اسم، اسم مصدر) وضو. ۳. شست وشوی صورت و دست و پا. ۴. (اسم) وضویی که زردشتیان می گیرند. ۵. شستن و پاکیزه ساختن چیزی با خواندن دعاهای مخصوص. (فرهنگ