دورواژهنامه آزاد(لری، ممسنی)[دووَر/ duwar] دختر، فرزند مادینه. دُوْر:(dowr) در گویش گنابادی یعنی شجاعت ، جسارت ، جرئت پیدا کردن
دور دورواژهنامه آزادرانندگی کردن بیهوده در خیابان به خصوص در یک محدودۀ خاص. رانندگی در خیابان برای یافتن دوست دختر و یا دوست پسر. رانندگی در خیابان برای یافتن زن خیابانی و یا مرد م
رایشانواژهنامه آزاداندیشیدن بسیار و انبوه، رویش بسیار اندیشه و رای، خیزش در رویش اندیشه و رای، رویش ناگهانی اندیشه های بسیار، اندیشه زار انبوه، رای داری و رای پروری بسیار...
رایانواژهنامه آزادرایان مرکب از راه -اندیشه-راهنما رایان در سانسکریت به معنی شاهزاده کوچولو رایان در ایرلندهم به معنی شاهزاده کوچولو رایان درزبان عبری به معنی دلپذیر ومطبوع رایان