دودواژهنامه آزاددُوْدُ:(dowdo) در گویش گنابادی یعنی دویدن ، با سرعت زیاد حرکت کردن روی پاها ، عجله کردن
دودواژهنامه آزاددُوْدُ:(dowdo) در گویش گنابادی یعنی دویدن ، با سرعت زیاد حرکت کردن روی پاها ، عجله کردن
اندودواژهنامه آزاد(گنابادی) اَنْدوْد؛ ماهی ای که با دود و نمک خشک کنند. || دود گوگرد دادن به انگور برای زودتر تبدیل شدن آن به کشمشش و مویز.
کت دیدمهواژهنامه آزاد(کُ تِ د ی دُ مَ ه) سوراخی در وسط سقف خانه ها که به منظور خروج دود و ورود نور و هوا ساخته می شود.
هفواژهنامه آزادهُفْ:(hof) در گویش گنابادی یعنی به درون کشیدن نفس ، بالا کشیدن دود ، به داخل دادن هوا ، میک زدن