دودواژهنامه آزاددُوْدُ:(dowdo) در گویش گنابادی یعنی دویدن ، با سرعت زیاد حرکت کردن روی پاها ، عجله کردن
رومشگانواژهنامه آزاداز دو کلمه ی روم به معنای لشکر روم و اشگان یا اشکان به معنی شکن.محلی است که لشکر روم توسط شاپور اول شکست خورد و والرین فرمانروای روم تسلیم شاپور شد
دویلواژهنامه آزادادغام دو کلمه' ده' به معنی روستا و' ویل' به معنی شهر ،دویل یعنی ده بزرگ یا دهستان ،ده شهر
بوسجینواژهنامه آزاداز دو کلمه بو که مخفف شده ابو به معنی پدر می باشد و کلمه سجین که به معنی زندان است, گرفته شده است. نام روستایی است در 30 کیلومتری شهرستان اردبیل مرکز استان اردب
بردشاهواژهنامه آزاداز دو کلمه برد و شه گرفته شده در زبان بختیاری به معنی سنگ سیاه، خوانین بختیاری پس از اختلاف در اراضی جمالو قدیم به همراه اهالی بومی منطقه جایی مطروکه را (حدود ا
صمانواژهنامه آزادصمان از ترکیب دو کلمه صم+مان تشکیل شده به معنی ناشنوایان و کران و ان روستایی است از توابع شهر فیروزه ی نیشابور در استان خراسان رضوی.