دینه کبودواژهنامه آزاددینه کبود طبق نقل اهالی روستا از واژه " دانه کبود " است که طی سالهای متمادی به مرور به دینه کبود مبدل گشته است.
دهلهواژهنامه آزادده الیف به معنای دهی است که دارای هزار خانوار بوده است .آثار فرهنگی و سنگ قبور موجود که تاریخ مستند 720سال بر روی آنها حک شده است این جمله را تایید می کند.همچنی
دهانه فرنگیواژهنامه آزاددهانه یا دهنه فرنگی؛ نوعی سنگ قیمتی، به رنگ زیتونی (سبز_زرد) که در طب سنتی، برای دفع سموم و به عنوان داروی چشم کاربرد دارد؛ در گذشته، از فرنگ وارد ایران می شده
آبنباتواژهنامه آزاد[ābnabāt] نوعی شیرینی؛ مخلوط غلیظ شکر با آب، به همراه افزودنی های خوش طعم کننده و رنگ دهنده، که به صورت جامد در می آورند.
دهانه فرنگیواژهنامه آزاددهانه یا دهنه فرنگی؛ نوعی سنگ قیمتی، به رنگ زیتونی (سبز_زرد) که در طب سنتی، برای دفع سموم و به عنوان داروی چشم کاربرد دارد؛ در گذشته، از فرنگ وارد ایران می شده
دپاکنیواژهنامه آزاددهن کجی . [دَ] [کُ] لوچه پیچک . عملی که کودکان کنند استهزاء کسی را با کج کردن دهان و بعض پاره های روی . ادا. شکلک . عمل والوچانیدن کسی را. دهان و خطهای روی را ب
