پکالواژهنامه آزادصورت صورت، وجه، روی. به این نمونه از کتاب سووشون نوشته سیمین دانشور نگاه کنید:"دور تا دور میدان می دانندو او هم می خورد زمین و هی بلند می شود. سر و پکالش خینی م
آرمه داریواژهنامه آزادآرْمِه داری در فرهنگ عامۀ شهر شیراز به مراسمی گفته می شود که طی آن خوراک ها و غذاهایی که زن باردار به آن ها ویار دارد، در ماه هفتم بارداری برای او فرستاده می شو
دادشناسیواژهنامه آزاددانش حقوق، علم حقوق، رشته ای دانشگاهی که بایسته های دادگری را می آموزاند، دانش حرفه ای دادشناسان مانند دادبانان (وکلا) و دادرسان و دادوران (قضات).