دناکواژهنامه آزادفروتنی و کُرنش و افتادگی؛ با توجه به ریشۀ آن (دنن) در فرهنک دهخدا (به معنی خمیده شدن). برنج کوب؛ اسم فامیل برخی افراد که در قدیم، برنج کوب بوده اند، دناک است. ب
دااواژهنامه آزادداا (daa) درگویش لری ولکی به مادر گفته می شود. درگویش لکی، دا به تنهایی به معنی داد، بخشید،... است و همان معنایی را دارد که در فرهنگ دهخدا آمده یعنی از ریشۀ فعل
دناکواژهنامه آزادفروتنی و کُرنش و افتادگی؛ با توجه به ریشۀ آن (دنن) در فرهنک دهخدا (به معنی خمیده شدن). برنج کوب؛ اسم فامیل برخی افراد که در قدیم، برنج کوب بوده اند، دناک است. ب
دااواژهنامه آزادداا (daa) درگویش لری ولکی به مادر گفته می شود. درگویش لکی، دا به تنهایی به معنی داد، بخشید،... است و همان معنایی را دارد که در فرهنگ دهخدا آمده یعنی از ریشۀ فعل
مزداهیکواژهنامه آزاد[مَز دا هیک] (پارسی پهلوی). این واژه به چم علم ریاضیات است. از دو واژه ی مزدَ(مزدا):اندیشیدن ، دانایی و یک که در پارسی پهلوی همان ی نسبت در فارسی دری است که در