دندلوزواژهنامه آزاد(دِندِلوز) آویزان، آویخته شده، معلق (این واژه هم اکنون در گویش شوشتریها متداول است)
سناخواژهنامه آزاددندان ، مانند موقعی که یک حیوان شکاری را با دندان می گیرد و برای بچه های خود می آورد. به زبان اصفهانی می گویند "بیا این مثلا میوه یا خوراکی ها بسناخم برخورد برا
دندلوزواژهنامه آزاد(دِندِلوز) آویزان، آویخته شده، معلق (این واژه هم اکنون در گویش شوشتریها متداول است)