دیسپاچینگواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران). (زبانزدِ فنی) فِرِستِش. از شاهنامه:به دل پر ز کین شد به رخ پر ز چین - فرسته فرستاد زی شاه چین.
dispatchingواژهنامه آزاد(پارسی سره؛ واژۀ پیشنهادی کاربران). (زبانزدِ فنی) فِرِستِش. از شاهنامه:به دل پر ز کین شد به رخ پر ز چین - فرسته فرستاد زی شاه چین.
ثقلواژهنامه آزاددل درد گرفتن بر اثر خوردن میوه کال سردی کردن دچار سردی مزاج شدن بر اثر خوردن میوه نارس