اَوْدِرواژهنامه آزادعمو، برادر پدر. در زمان نواب رمتمآب ... به اظهار این ماجرا پرداخت و فرمود: «اگرچه طوعا و کرها اجازت این معنی دادم اما میدانم که دل بر استهزای مردم نهادم که جد
دقواژهنامه آزاددِقْ:(degh) در گویش گنابادی یعنی دلتنگی ، افسردگی ، غم هجران ، مردن از دوری معشوق. || دَقْ:(dagh) در گویش گنابادی یعنی تپه
پژارهواژهنامه آزادپژاره واژه ای ایست مختص زبان کردی این واژه به معنی دلتنگی ، غم و اندوه ، افسردگی وکسالت است اما در لهجه کردی لکی و لهجه لری که از لهجه های زیر مجموعه کردی هستند
تاسیانواژهنامه آزاد[گیلکی] حالتی که به خاطر نبودن کسی به انسان دست می دهد. دل و دماغ هیچ کاری را نداشتن. دلتنگی غریب. غم فزاینده ـ همچنین نام کتابی از امیر هوشنگ ابتهاج سمیعی گیلا