چنامورواژهنامه آزادبر گرفته از چهل امیر که نام یکی از باغات شهر خرم دره است که دارای آثار قدیمی است و نقل است که روزگاری چهل سرباز با امیر خود از این محل می گذشته اند و گرفتار طوف
تاسیانواژهنامه آزاد[گیلکی] حالتی که به خاطر نبودن کسی به انسان دست می دهد. دل و دماغ هیچ کاری را نداشتن. دلتنگی غریب. غم فزاینده ـ همچنین نام کتابی از امیر هوشنگ ابتهاج سمیعی گیلا
جوغانواژهنامه آزادسنگ او (سنگ آب) جُوغان:jowghan:« نام دهی در شهرستان بافت (استان کرمان) و از توابع روستای دهسَرد می باشد. در گذشته این ده و دهی به نام «پتکان» به صورت طولی در جه
سربنانواژهنامه آزادسربَنان؛ منطقه ای است واقع در ۳۵ کیلومتری جنوب شرقی زرند، مشتمل بر چندین روستا که در امتداد یک رودخانۀ فصلی شکل گرفته اند. ده احمدی، ده شیخ، کهنوج، عیسی آباد، خ
رویدرواژهنامه آزادشهری از توابع شهرستان بندرخمیر در استان هرمزگان الف) در اصل از دو کلمه « رَوی»+« دَر » تشکیل شده : رَوی به معنای پرآب و دَر مخفف درّه است، یعنی «درّة پرآب »، چ
