ریش داریواژهنامه آزاداز واژگان دهستان كليشم فاراب به معني (مرد) و يا طعنه از متوجه نشدن شخص مقابل كه در مورد آن صحبت مي شود
آرمه داریواژهنامه آزادآرْمِه داری در فرهنگ عامۀ شهر شیراز به مراسمی گفته می شود که طی آن خوراک ها و غذاهایی که زن باردار به آن ها ویار دارد، در ماه هفتم بارداری برای او فرستاده می شو
کیسار ورزلواژهنامه آزادروستایی با فاصلۀ ٨ کیلومتر تا رشت؛ نزدیک ترین روستا به ایستگاه مرکزی راه آهن گیلان است. در حال حاضر (1395) صد و بیست خانوار در آن زندگی، و از طریق کشاورزی و دام
آرمه داریواژهنامه آزادآرْمِه داری در فرهنگ عامۀ شهر شیراز به مراسمی گفته می شود که طی آن خوراک ها و غذاهایی که زن باردار به آن ها ویار دارد، در ماه هفتم بارداری برای او فرستاده می شو
خاک لومیواژهنامه آزادخاکی که تشکیل شده است از روس و سلیس و ماسه این خاک داری ماد غنی برای گیاهان بوده این خاک برای احداث باغات مناسب می باشد
روگرفتواژهنامه آزادپاسخ مثبت به یک تقاضا را گویند(مثلا تقاضای وجهی و یا کالایی را از شخصی داری و آن شخص در اختیار متقاضی قرار میدهد در این صورت می گویند روگرفت) همچنین وقتی یک لای