دفترکپیهواژهنامه آزاددفتری است که تاجر باید کلیۀ مراسلات (نامه نگاری ها) و مخابرات (مجموعۀ پیام ها و خبرهای راه دور) و صورت حساب های خود را به ترتیب تاریخ در آن ثبت کند.
دفتواژهنامه آزاددفت به معنای دم و نفس است و فعل آن دفتیدن می باشد .از همین واژه واژه دشدفت را در زبان پهلوی داشته ایم که معنای آسم و تنگی نفس می داده است .
بوروکراسیواژهنامه آزادبوروکراسی (Bureaucracy) از دو بخش bureau به معنی میز و دفتر کار و پسوند cracy به معنی سالاری ایجاد شدهاست. برابر فارسی آن یعنی دیوانسالاری ترجمهای از همین وا
زغبهواژهنامه آزادزغبه (با فتح ز و سکون غ)، انقروی و نیکلسون آن را آسان، و بعضی شارحان، مفت و رایگان معنی کرده اند. زغب در لغت، به معنی موهاست که در گوش روییده، و زغبه جانورکی ا
دفترکپیهواژهنامه آزاددفتری است که تاجر باید کلیۀ مراسلات (نامه نگاری ها) و مخابرات (مجموعۀ پیام ها و خبرهای راه دور) و صورت حساب های خود را به ترتیب تاریخ در آن ثبت کند.
لیاواژهنامه آزادلیا” کلمه ای عبری بوده و نام دختر شعیب پیامبر است. دختری که بعد از بلوغ به عقد یعقوب پیامبر درآمده و مادر شش فرزند میشود.
بی بی گلواژهنامه آزاددختر عمه، بی بی:عمه بی بی گل:دختر عمه در زبان آذری به عمه بی بی میگویند در گویش های منطقه مرکزی ایران به مادر بزرگ پدری و زنی که از بستگان نزدیک پدری باشند و سن