دااواژهنامه آزادداا (daa) درگویش لری ولکی به مادر گفته می شود. درگویش لکی، دا به تنهایی به معنی داد، بخشید،... است و همان معنایی را دارد که در فرهنگ دهخدا آمده یعنی از ریشۀ فعل
ششپرواژهنامه آزادوسیله دفاعی همانند چماق ولی کوچکتر . قطعه چوبی مثل چوبدست به طول حدود شصت سانتی متر که قطعه ای فلزی با شش پره و همانند ته گلوله خمپاره به سر آن نصب می شود تا ض
arguablyواژهنامه آزادبه نحوی که (کاری یا ادعایی) قابل دفاع با قابل بحث باشد یا بتوان آن را توجیه کرد.
عجم زادهواژهنامه آزادزاده ی قلعه عجم، نواده عجم بزرگ، نوادگان اکبر رییس قلعه عجم که از شرق پایتخت در زمان زندیه دفاع می کردند