دژخیمواژهنامه آزاد(زبان پاک) مرکب از دژ و خیم؛ بدخو. خیم به معنی خلق و خو است و پیشوند «دژ» به معنی بدی همراه با درشتی است.
روپرتواژهنامه آزاددر کودکی یک بازی به این نام داشتیم. یک مستطیل خیلی بزرگ می کشیدیم. این مستطیل به چندخانه تقسیم می شد. هر خانه از هم با یک راه جدا می شد. و نگهبان در آن راه می ا
مفوضة البضعواژهنامه آزادزوجه را در عقد نکاحی که دایم بوده و مهر ذکر نشده باشد یا شرط عدم مهر شده باشد مفوضه البضع نامند.
گریغواژهنامه آزاددر زبان کوردی کلهری دواژه واژه داریم بنام :گُرهِ و ناگُرهِ در معنی گُرهِ یعنی مخالف گریز مثلآ اگر کسی را از خود برانید و یا برنجانید او نرود و نرنجد و دوباره ب
هولایتیواژهنامه آزادبه معنی "یهویی" یا "یکدفه ای هست. به این جمله دقت کنید: داشتیم میرفتیم جایی عید دیدنی که "هولایتی" مهمان آمد و نتونستیم بریم. هولایتی به معنی یهویی است.