دفتواژهنامه آزاددفت به معنای دم و نفس است و فعل آن دفتیدن می باشد .از همین واژه واژه دشدفت را در زبان پهلوی داشته ایم که معنای آسم و تنگی نفس می داده است .
دمت گرمواژهنامه آزادجمله ناقص عامیانه امروزی است که بین دو نفر صمیمی که یکی از جمله ای خوشش آید بیان می کند . به عبارت دیگر یعنی زنده باشی
دشتک بختیاریواژهنامه آزاددشتک بختیاری روستایی در استان چهارمحال بختیاری، در کنار سر چشمه های اصلی رود کارون و نزدیک به کوه بلند زردکوه بختیاری ، جمعیت 7000 نفر، زادگاه پژمان بختیاری محق
درندشتواژهنامه آزاددشت وسیع، کنایه از جای بزرگ؛ واژه ای است دوتباره، مرکب از درین ترکی، به معنی ژرف و گسترده، و دشت فارسی.
هریشوواژهنامه آزادگیاهی در نواحی دشت ودامنه کوهها میروید وشکی مثل بوته گل نرگس دارد مردم بخش طغرالجردکوهبنان کرمان از سبزه آن آش واز گلش هم فرنی واملت تهیه میکنند