423 مدخل
داخل ؛ تو
خادم قوم چهارپاشلو
خواهر (شوشتری) دَدِه؛ خواهر.
دست پهلوان
باعث مزاحمت بودن
دسته دسته
دسم.
[ دهس ]: آنكه ماشين به او سخت زده و از روى وى گذشته است .