دست بافتهواژهنامه آزاددست بافته به انواع بافته هایی که بادست انجام میگیر گفته میشود.مانند گلیم.فرش قالی...
افغانواژهنامه آزادفریاد، فغان، ناله، زاری، غوغا، فریاد از درد مصیبتی. همچنان نام قبیله یی است در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان که شکل معرب اوغان می باشد شمع دل دمسازم بنشست
یولداشواژهنامه آزادهمراه.دوست.یاور.سنگ راه همراه.دوست.یاور.سنگ راه .متشکل از دو واژه یول(راه)و داش(سنگ)که در مواقعی که کسی در سرراه خود با خطری (حمله حیوانی درنده)مواجه شد اولین چ
قلاجواژهنامه آزاد(اسم) [ترکی] [قدیمی] (qollāj) ۱. کشش کمان به زور؛ به زور کشیدن زه کمان. ۲. امتداد و مقدار درازی هر دو دست. ۳. پک سخت و ممتد که به چپق بزنند و دود را حلقه وار ا
فشکورواژهنامه آزادفشکور (فِشگیر، فُشکور، فَشکور) دهکده ای ییلاقی و باستانی است که در ارتفاع تقریباً 2000 متری در قلب کوه های سر به فلک کشیدۀ البرز غربی و در همسایگی علم کوه واقع