همچیواژهنامه آزاد(ق. عامیانه) [هم + چی] مخفف همچننن. 1- چنان «یارو همچی میگه صد دانه یاقوت دسته به دسته...با نظم و ترتیب یکجا نشسته، انگار دونه های ذرت شلوارک پاشونه دارن تو کوچ
سیاست کیفریواژهنامه آزادآن دسته از اقدامات حكومت و دولت در جهت پيشگيري از وقوع جرم و درمان و بهبود وضع مجرمان