در کردنواژهنامه آزاددُر کردن یک فعل مرکب لری است و به معنای پایین فرستادن جسمی از یک سطح به سطحی با ارتفاع کمتر است در حالی شخصی که جسم را به پایین میفرستد نهایت سعی خود را در کنت
در دادنواژهنامه آزاددر دادن یا درگرفتن آتش زدن - آتش گرفتن طزر = طویله /اصطبل بزرگ ناخود = نخود چوخت = سقف ساقیج = نوعی آدامس سیاه رنگ که از شیره گیاهی به نام ﹶسوﹾ بدست می آید و ما
زغبهواژهنامه آزادزغبه (با فتح ز و سکون غ)، انقروی و نیکلسون آن را آسان، و بعضی شارحان، مفت و رایگان معنی کرده اند. زغب در لغت، به معنی موهاست که در گوش روییده، و زغبه جانورکی ا
شهرستان آبادهواژهنامه آزادباده شهری است در استان فارس و مرکز شهرستان آباده. شهرستان آباده در شمالی ترین نقطه استان فارس قرار دارد. از شمال و غرب به استان اصفهان، از جنوب به صفاشهر و از ش
افغانواژهنامه آزادفریاد، فغان، ناله، زاری، غوغا، فریاد از درد مصیبتی. همچنان نام قبیله یی است در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان که شکل معرب اوغان می باشد شمع دل دمسازم بنشست
اورامیواژهنامه آزادگویش اورامی(هورامی) از گویش هایی است که در ادبیات شفاهی کتبی غنی دارد.آثار منظوم و منثور کردی درآغاز به این شیوه نگارش یافته است.اوامانات(هورامان)ازن نظر تاریخی
تیرانوسوروسواژهنامه آزاد(Tyrannosaurus Rex)نوعی دایناسور دو پا و گوشت خوار که در دوران کرتاسه می زیست.این موجود حدود ده متر طول داشته است. فسیل هایش در اقصی نقاط آمریکای شمالی و برخی ن