در کردنواژهنامه آزاددُر کردن یک فعل مرکب لری است و به معنای پایین فرستادن جسمی از یک سطح به سطحی با ارتفاع کمتر است در حالی شخصی که جسم را به پایین میفرستد نهایت سعی خود را در کنت
در دادنواژهنامه آزاددر دادن یا درگرفتن آتش زدن - آتش گرفتن طزر = طویله /اصطبل بزرگ ناخود = نخود چوخت = سقف ساقیج = نوعی آدامس سیاه رنگ که از شیره گیاهی به نام ﹶسوﹾ بدست می آید و ما
خرواژهنامه آزادعلاوه بر معنای گریبان و گلو در لری، خِرّ در گویش لکی، و غِرّ در لری به معنی گرد، مدور، دایره وار و توپی شکل است. بزرگ. (گنابادی) خُرْ؛ خود، خودت را.
خراطیواژهنامه آزادمعنی این واژه درلغت نامه ها اشتغال به چوب تراشی است. خؤاطی در گویش لکی و غِراطی در گویش لری به معنی گردی، مدور و هرچیز دایره ای است. به نظر می رسد با توجه به مع
کرشتهواژهنامه آزادکرشته بر خلاف معنایی که در لغت نامه دهخدا با اقتباس از بیت عطار:زمین و آسمان پر فرشته ست - تو کی بینی که چشمت پر کرشته است. خس و خاشاک عنوان شده در اصل ( ایکه ر