در کردنواژهنامه آزاددُر کردن یک فعل مرکب لری است و به معنای پایین فرستادن جسمی از یک سطح به سطحی با ارتفاع کمتر است در حالی شخصی که جسم را به پایین میفرستد نهایت سعی خود را در کنت
در دادنواژهنامه آزاددر دادن یا درگرفتن آتش زدن - آتش گرفتن طزر = طویله /اصطبل بزرگ ناخود = نخود چوخت = سقف ساقیج = نوعی آدامس سیاه رنگ که از شیره گیاهی به نام ﹶسوﹾ بدست می آید و ما
سرمشواژهنامه آزادزردآلوی خشک شده و شکرسوده که مغز بادام را به جای هسته در آن بگذارند. || در لغتنامه ها به معنی زردآلوی خشک آمده، اما شاید نام رقمی از زردآلو نیز باشد، چرا که ابو
بی شائبهواژهنامه آزادبدون مخلوط کردن کار ها بدون عیبگیری در کار بیدریغ مثلا گفته شود از کمک های بی شائبه شما متشکرم
سریچواژهنامه آزادسِریْچ:(serich) در گویش گنابادی یعنی سریش، کَنه ، پیگیر ، کسی که ول نمی کند ، انگل و مزاحم در کار دیگران