در کردنواژهنامه آزاددُر کردن یک فعل مرکب لری است و به معنای پایین فرستادن جسمی از یک سطح به سطحی با ارتفاع کمتر است در حالی شخصی که جسم را به پایین میفرستد نهایت سعی خود را در کنت
در دادنواژهنامه آزاددر دادن یا درگرفتن آتش زدن - آتش گرفتن طزر = طویله /اصطبل بزرگ ناخود = نخود چوخت = سقف ساقیج = نوعی آدامس سیاه رنگ که از شیره گیاهی به نام ﹶسوﹾ بدست می آید و ما
غلتینواژهنامه آزاد(خراسان جنوبی؛ روستای بورنگ) غُلُتِین؛ به آب زدن بدن، شستن بدن در خزینه (حمام های قدیم).
گلکندةواژهنامه آزادقطب شاهیان یا سلطنت گلکنده نام سلسله ایست از سلاطین که گلکنده یا غلکنده و سپس حیدر آباد دکن در جنوب هند از سال918تا1098ه ق1518تا1687م حکومت کردند و به دست امپرا