دسکلهواژهنامه آزاددٍسکَلَه - واژه عامیانه خراسانی ؛ ابزاری کوچک و اره مانند که در کشاورزی استفاده میشود.
دسکلهواژهنامه آزاددٍسکَلَه - واژه عامیانه خراسانی ؛ ابزاری کوچک و اره مانند که در کشاورزی استفاده میشود.
پوتوکواژهنامه آزاددرکلام عامیانه ولهجه محلی بشرویه ودهستان رقه خراسان جنوبی تکرارمیشودوبه معنای کسی است که زیادقیافه میگیردوپ.وزمی دهد
تینکواژهنامه آزاد(تی نک) درلهجه جنوب خراسان بویژه شهر بشرویه ورقه کاربرد دارد و به قوطی حلبی شبیه قوطی های 5کیلویی روغن نباتی وغیره تی نک می گویند
ناشاقولواژهنامه آزادکسی که بادیگران به راحتی کنارنمی آید-کله شق-درلهجه محلی بیرجند زیادبه کارمیرود. در محاوره ی گناباد به آدم تنومند و پر هیکل نیز می گویند.
کلوواژهنامه آزاد(کُلُّو) ملخ، تخم کلو کُرَکه تخم کُرَک مَشک دِرَکه (شعر عامیانه در مورد ملخ) مشک درک خشرهای بالدار از خانواده ملخها که به آن جراده هم میگویند. کِلو در زبان ع