درهواژهنامه آزاد(به فتح دال، کسر را، بدون تشدید) در لهجه مردم شهرستان دشتی در استان بوشهر، همان دره به معنی شکاف بین دو کوه یا کانال بزرگ و آبراه طبیعی است که از کوه سرازیر می
دره قبلهواژهنامه آزاددَ رَ قوولَه یا دره قبله؛ اسم یک روستا. در فارسی یعنی دره ای که رو به قبله است، که تقریبا درست است و دربارۀ این روستا صدق می کند. و در کردی یعنی دره ای که گود ا
فضاسازی ابروبادواژهنامه آزادبه ساخت یاایجاد فضایی گویند که بوسیله درهم آمیختن رنگها ومخلوط کردن آنها باهم در پس زمینه تصویر یا شی ایجاد میشود
خلبوسواژهنامه آزادخلبوس بر وزن ملموس به معنای درهم و برهم.هر چیزی که مخلوطی از چیزهای مختلف بشود یا باشد.
زولبیاواژهنامه آزاددر واقع منشا این کلمه زلف یار بوده است چون وقتیکه به زولبیا نگاه میکنید به شکل موهای درهم و برهم میباشد. این کلمه به مرور زمان در میان عوام به زولبیا تبدیل شده
گریکواژهنامه آزاد(بوشهر) Gorik؛ فرسایش برآمدگی کوه در دهانۀ دره که بر اثر حرکت آب و سیلاب ایجاد شده و قسمت های سست از بین رفته ولی قسمت های محکم تر مانده و شبیه دالان روبازی شده
پیرنگواژهنامه آزادپيرنگ از دو واژة پي (پايه، بنياد) و رنگ (طرح، نقش) ترکيب شده که بنياد طرح معني ميشود. پيرنگ اصولاً از نقاشي وارد ادبيات شده و طرحي است که نقاش برکاغذ ميکشد و