درعواژهنامه آزادمطابق نقل تاریخ نویسان دختران عرب وقتی به سنّ بلوغ می رسیدند به دارالندوه، که توسط قصی بن کلاب ساخته شده بود، می رفتند و در آن جا پارچه ای که با خود برده بودند
درهواژهنامه آزاد(به فتح دال، کسر را، بدون تشدید) در لهجه مردم شهرستان دشتی در استان بوشهر، همان دره به معنی شکاف بین دو کوه یا کانال بزرگ و آبراه طبیعی است که از کوه سرازیر می
یوغواژهنامه آزادیوغ یکی از اجزای قالبهای لغزنده می باشد.(مورد استفاده در بتن ریزی ستونها) سلطه،زیر نظر داشتن
خزوکواژهنامه آزاد(شیرازی) خَزوک؛ سوسک. || کَدو: خَزوک سرخرنگ حمام. (در شیراز، کدوی خوردنی را کودو تلفظ می کنند.) || خَزوک چسو: سوسک سیاهی است که از خود بوی بدی منتشر می کند. ||
تفریخگاهواژهنامه آزاد(شیلات) محل تخم ریزی آبزیان؛ محلی مانند آزمایشگاه، در کارگاه پرورش آبزیان، که در حوضچه یا استخرهای مخصوص آن ماهی یا میگو و... از تخم خارج و تبدیل به لارو می شود
همج الرعاواژهنامه آزاد(هِ مَ جُ الرَِِِعا) همج مگس های بسیار ریزی هستند که در تابستان های خشک صحرا حیواناتی را می بینند و دور سر آنها می گردند. این اصطلاح کنایه از کسی است که با هر ب
سیتراواژهنامه آزادنام یک نوع از ماهی ازون برون (ماهی خاویار) است از دیر باز این گونه ماهی خاویاری در شهرستان نوشهر تخم ریزی میکرده و مختص به ابهای پر عمق این منطقه میباشد. با وج