درعواژهنامه آزادمطابق نقل تاریخ نویسان دختران عرب وقتی به سنّ بلوغ می رسیدند به دارالندوه، که توسط قصی بن کلاب ساخته شده بود، می رفتند و در آن جا پارچه ای که با خود برده بودند
درهواژهنامه آزاد(به فتح دال، کسر را، بدون تشدید) در لهجه مردم شهرستان دشتی در استان بوشهر، همان دره به معنی شکاف بین دو کوه یا کانال بزرگ و آبراه طبیعی است که از کوه سرازیر می
در کردنواژهنامه آزاددُر کردن یک فعل مرکب لری است و به معنای پایین فرستادن جسمی از یک سطح به سطحی با ارتفاع کمتر است در حالی شخصی که جسم را به پایین میفرستد نهایت سعی خود را در کنت
پاریادواژهنامه آزادیاد پارسیان، پاسدار فرهنگ و تمدن پارسی زبانان، نام جشن یا مراسمی است که ایرانیان باستان پیش از آغاز جشن عید سال نو (نوروز) به جا می آوردند در این جشن به صورت سم
ثقلواژهنامه آزاددل درد گرفتن بر اثر خوردن میوه کال سردی کردن دچار سردی مزاج شدن بر اثر خوردن میوه نارس
چلوواژهنامه آزادچِلُّو گرفتن در لهجه دزفولى به معناى آویزان شدن به یا از چیزى است. نام یکی از بخش های گردشگر پذیر شهرستان اندیکا، در مرز چهارمحال و خوزستان.
cronyismواژهنامه آزادرفیق بازی در نظر گرفتن رفاقت و دوستی به جای معیارهای عام در روابط رسمی و سازمانی