درعواژهنامه آزادمطابق نقل تاریخ نویسان دختران عرب وقتی به سنّ بلوغ می رسیدند به دارالندوه، که توسط قصی بن کلاب ساخته شده بود، می رفتند و در آن جا پارچه ای که با خود برده بودند
درهواژهنامه آزاد(به فتح دال، کسر را، بدون تشدید) در لهجه مردم شهرستان دشتی در استان بوشهر، همان دره به معنی شکاف بین دو کوه یا کانال بزرگ و آبراه طبیعی است که از کوه سرازیر می
در کردنواژهنامه آزاددُر کردن یک فعل مرکب لری است و به معنای پایین فرستادن جسمی از یک سطح به سطحی با ارتفاع کمتر است در حالی شخصی که جسم را به پایین میفرستد نهایت سعی خود را در کنت
گرماشواژهنامه آزاد(کردی) در ادبیات کردی، ماش نام نوعی گیاه است و چون این گیاه به وفور در این روستا و حومۀ آن می روید، این روستا را گرماش نامیده اند. گرماش یعنی محل جمع شدن ماش.
پگاناواژهنامه آزادپسوند ( ا) در ادبیات پارسی پسوند فاعل ساز در بعضی لغات می باشد. واژه پگاه به معنی صبح دم می باشد. در اتصال ممال حرف پگاه به اضافه (ا) در زبان و گویش محلی در است
خلّخی نژادواژهنامه آزادمنسوب به خلّخ شهری در ترکستان که در ادبیات فارسی به داشتن مشک خوشبو و زیبارویان معروف بوده است.