درستارواژهنامه آزاددرستاری کننده، درست کننده، درست آورنده، درست آراینده یا درست آرا، وجین کننده، خوب و بد را از هم سوا کننده، بهساز و اصلاحگر، غلط گیر، مصحح، صحیح کننده، و ...
درستاریواژهنامه آزادتصحیح، صحیح کردن،درست آوردن، درست آراستن، درست کردن، وجین کردن، خوب و بد را از هم سوا کردن، بهسازی و اصلاح، غلط گیری و ...
پارسانواژهنامه آزادپارسا + ن = پارسایان = پارساها = پارسان. پاکان - پاکدامنان - پارسایان و درست کرداران - مردمانی که راستی و درستی برگزیده اند -ر جوع به پارس.