درکشواژهنامه آزاد(با زبر نخست و سکون دوم و زیر سوم) حس، آگهش، دریافت، احساس، درکشیدن یا به خود درکشیدن، دریافت کردن، برکشیدن و آگاهی از بیرون و پیرامون.
دادشناسیواژهنامه آزاددانش حقوق، علم حقوق، رشته ای دانشگاهی که بایسته های دادگری را می آموزاند، دانش حرفه ای دادشناسان مانند دادبانان (وکلا) و دادرسان و دادوران (قضات).
درکشواژهنامه آزاد(با زبر نخست و سکون دوم و زیر سوم) حس، آگهش، دریافت، احساس، درکشیدن یا به خود درکشیدن، دریافت کردن، برکشیدن و آگاهی از بیرون و پیرامون.
هن گوواژهنامه آزادگیاهی وحشی بدبو دردشتهای در فصل بهار میروید باطبع گرم وبادشکن وضدانگل روده اهالی بخش طغرالجردشهرستان کوهبنان کرمان ازاین گیاهی برای کاستن دردمفاصل بهره میبرند ض
آسواژهنامه آزادحس،درکش، کوتاه شده ی آستدن، واگرفتن، از سوی روبرو دریافتن و درگرفتن، آگهش، دریافت، احساس، درکشیدن یا به خود درکشیدن، دریافت کردن، برکشیدن و آگاهی از بیرون و پیر
چایرواژهنامه آزادمرغ؛ نوعی علف وحشی است که درکشاورزی گیاه هرز به حساب می آید، ولی در پزشکی سنتی کاربرد دارد.