دراجهواژهنامه آزاددوچرخه سپری که تعدادی نفرات به زیر آن رفته و به تخریب قلعه می پردازند و به آن الدبابة نیز می گویند. (ترجمۀ المنجد).
دارجیلینگواژهنامه آزادنام شهری از کشور هندوستان واقع در ایالت نبگال غربی بین دو کشور نپال و بوتان این شهر در عرصهٔ بین المللی به خاطر صنعت چای و راه آهن دارجلینگ هیمالیا که یکی از بن
انضباط اجتماعیواژهنامه آزادنظم دراجتماع یعنی درمردم. نظم اجتماعی مبین توقع های اساسی زندگی اجتماعی است. هر جامعه با هرنوع اعتقادها، سنت ها، گرایش های سیاسی و با هر سیستم حکومتی نیازمند دا
نشیلیدنواژهنامه آزادنشیلیدن /nashilidan به معنای درآویختن و اویزان شدن به کسی است ، در فرهنگ تهمورس جلالی
تباشیرواژهنامه آزادإز تاب به معنای نور و آشوردن به معنای آمیختن است یعنی آمیختگی نور اول بامداد با تیرگی و داجی شب
هات داگواژهنامه آزادیک قصاب آلمانی که سوسیس میفروخته یک جور سوسیس داشته به نام dachshund sausage که در زبان آلمانی dachshund اسم یک نوع سگ هست که پاهای کوتاه و تنه درازی دارد. در ه