دبوریهواژهنامه آزاددبوریه لغت نامه دهخدا دبوریه . [ دَب ْ بو ری ی َ ] (اِخ ) شهریست نزدیک طبریه . (منتهی الارب ). در ناحیه ٔ اردن بنزدیکی دریاچه ٔ طبریه قصبه ای است . (قاموس الاعل
دبیتواژهنامه آزاددَبیت (دویت) شلوار سنتی مردان بختیاری. شلواری بسیار گشاد و بزرگ که قابل مقایسه با نمونه های موجود در سنگ نگاره های ساسانی است
دبرواژهنامه آزادبه ضم «دال و ب»:نر بز راگویند- بز- دبر - کره ، مانند میش- قوچ- بره (روستای سنگ چارک داراب) (dobor) جنس نر بزینه چون هنگام جفتگیری بر پشت بز ماده بر می آید، به آ
دبوریهواژهنامه آزاددبوریه لغت نامه دهخدا دبوریه . [ دَب ْ بو ری ی َ ] (اِخ ) شهریست نزدیک طبریه . (منتهی الارب ). در ناحیه ٔ اردن بنزدیکی دریاچه ٔ طبریه قصبه ای است . (قاموس الاعل
دبیتواژهنامه آزاددَبیت (دویت) شلوار سنتی مردان بختیاری. شلواری بسیار گشاد و بزرگ که قابل مقایسه با نمونه های موجود در سنگ نگاره های ساسانی است
دبرواژهنامه آزادبه ضم «دال و ب»:نر بز راگویند- بز- دبر - کره ، مانند میش- قوچ- بره (روستای سنگ چارک داراب) (dobor) جنس نر بزینه چون هنگام جفتگیری بر پشت بز ماده بر می آید، به آ