داودواژهنامه آزاددر زبان عبری یعنی(محبوب، دوست داشتنی)دیوید نیز همان داوود است . معمولاً با یک واو نوشته می شود!!!!
افغانواژهنامه آزادفریاد، فغان، ناله، زاری، غوغا، فریاد از درد مصیبتی. همچنان نام قبیله یی است در مناطق مرزی بین افغانستان و پاکستان که شکل معرب اوغان می باشد شمع دل دمسازم بنشست
فصوص الحکمواژهنامه آزاددر لغت به معنای نگین های حکمت ها (نگین هایی از حکمت ها) است. با این نام هم فیلسوف بزرگ، فارابی(260- 339 ق) کتابی تالیف کرده است، و هم ابن عربی عارف شهیر (560- 6
ذبرواژهنامه آزادنوشته ، کتاب ، نامه - جمع آن ذبور است(ذبور داود یعنی نوشته های حضرت داود) به معنی خوانا و سهل القراء نیز می باشد
مغفورهواژهنامه آزادمغفوره به معنی مغفرت و بخشیده شدن از جانب پرورد گار. بیشتر در مواقع در گذشت خانم ها کاربرد دارد البته در افغانستان