دشمن افکنواژهنامه آزاد[ دُ م َ اَ ک َ ] (نف مرکب ) دشمن افکننده . دشمن افگن . آنکه دشمن را مغلوب سازد. محو کننده ٔ خصم:دل روسیان از چنان زور دست بر آن دشمن دشمن افکن شکست . نظامی . ت
سلینکواژهنامه آزاد(محلی هرمزگان) سَلینک؛ خرمایی که قبل یا بعد از رسیدن خشک شود و معمولاً برای خوراک دام استفاده می شود.
اندودواژهنامه آزاد(گنابادی) اَنْدوْد؛ ماهی ای که با دود و نمک خشک کنند. || دود گوگرد دادن به انگور برای زودتر تبدیل شدن آن به کشمشش و مویز.
شورستانواژهنامه آزادروستای شورستان در ۱۲ کیلومتری شهر معلم کلایه و در ۹۵ کیلومتری شهر قزوین قرار دارد. این روستای کوهپایه ای در دامنه شمالى کوه البرز قرار گرفته و همجوار روستاهاى ب
شکر سیاهواژهنامه آزادکشت نیشکر هر ساله از اردیبهشت ماه آغاز شده و بعد از گذشت ۸ماه در اوایل دی برداشت می شودوبرای اینکه ماحصل دست رنج کشاورزان به بازار عرضه شود پس از تمیز کردن نیشک