دالواژهنامه آزاددال به لری به معنی سنگ در اندازه ی یک آجر می باشد در پهلوی هم همین لغت وجود داشته است .معنی دیگر آن دال به معنی کرکس است که کاملا در لری رایج است . عقاب سیاه کو
دالوند یعنی فرزندان دالواژهنامه آزاددالوند فرزندان دال پرنده شکاری دالوند فرزندان یا گروهی که بچهای دال پرنده شکاری اکنون در دهستانی بخش زاغه خرم آباد شامل حدودا ۲۵ روستا هستند وگروهی از این
دالکواژهنامه آزاد(dalek) گیاهی است خوردنی که فقط در فصل بهار بیشتر مناطق بلوچستان رویش می کند و عمر کوتاهی حدود یک ماه دارد. این گیاه در بین بلوچها بویژه بلوچهای سرحد طرفداران ب
دالبرواژهنامه آزادعلت نامگذاری این واژه:اگر لبه هرچیزی مثل پارچه - کاغذ - تخته و... را بشکل حرف (د) (دال) پشت سرهم ببرید آنرا دالبر گویند.
دالوند یعنی فرزندان دالواژهنامه آزاددالوند فرزندان دال پرنده شکاری دالوند فرزندان یا گروهی که بچهای دال پرنده شکاری اکنون در دهستانی بخش زاغه خرم آباد شامل حدودا ۲۵ روستا هستند وگروهی از این