تشریف داشتنواژهنامه آزادحضور داشتن . این کلمه را از جهت اکرام و احترام گویند:فلان در آن مجلس تشریف داشتند که این حادثه پیش آمد. - || حرمت داشتن . فخر داشتن . بزرگی داشتن:تشریف شهادت ز
ارزنی داشتنواژهنامه آزادچیری یا کسی که مهم است. مثلا من برای ماشین ارزنی دارم. ارزش قایل شدن چیری یا کسی که مهم است. مثلا من برای ماشین ارزنی دارم. ارزش قایل شدن
روپرتواژهنامه آزاددر کودکی یک بازی به این نام داشتیم. یک مستطیل خیلی بزرگ می کشیدیم. این مستطیل به چندخانه تقسیم می شد. هر خانه از هم با یک راه جدا می شد. و نگهبان در آن راه می ا
هولایتیواژهنامه آزادبه معنی "یهویی" یا "یکدفه ای هست. به این جمله دقت کنید: داشتیم میرفتیم جایی عید دیدنی که "هولایتی" مهمان آمد و نتونستیم بریم. هولایتی به معنی یهویی است.
تکتمونواژهنامه آزاد- پوشیده و پنهان - آذر آتش ستاره- چشمه جوشان(نام دیگر چاه زمزم تَکتُمُون:پنهان می داشتید (آیه 33 سوره بقره) پنهان می داشتید (آیه 33 سوره بقره)
خفنواژهنامه آزادبسیار جالب، خیلی شیک و در دید، هیجان انگیز و دلهره آور، استثنایی، موجب فخرفروشی و پزدادن 1. (خ َ ف َ )(غیررسمی)(صفت)(در گفتار عوام مستعمل باشد) بسیار ماهر، زبده