خزوکواژهنامه آزاد(شیرازی) خَزوک؛ سوسک. || کَدو: خَزوک سرخرنگ حمام. (در شیراز، کدوی خوردنی را کودو تلفظ می کنند.) || خَزوک چسو: سوسک سیاهی است که از خود بوی بدی منتشر می کند. ||
شردنگواژهنامه آزاددر یک ضرب المثل قدیمی به کار می رود: «من بگم تو نشنوی، شردنگی»؛ منظور از شردنگ آدم بی خیال است و کسی که متوجه نمی شود؛ آدمِ باری به هر جهت که برایش فرقی نمی کند
ضرباهنگواژهنامه آزاددراصطلاح به حروفی که روی انها در نوحه طبل یا سنچ میزنند تعیین فاصله دو ضربه در یک اهنگ
تمپوواژهنامه آزادبه سرعت ضرب اهنگ یا ریتم موسیقی تمپو گفته می شود. واحد تمپو ضرب در دقیقه است و به طور کلی تمپو تعداد ضرب آهنگ در یک دقیقه می باشد. معمولا در موسیقی تمپو بین ۶۰