داروگواژهنامه آزادقورباغه درختی درواقع دار+وگ که معنی قورباغه درختی رو میدهد و مازندرانی ها اعتقاد دارن هر گاه داروگ بخواند باران می بارد قاصد روزان ابری
داربلی یا دارولیواژهنامه آزادبمعنی درخت بلوط .در لرستان برای نامگذاری فرزندان ذکور استفاده میشد که بمعنی سرسخت ومقاوم است
کج دار و مریزواژهنامه آزادشیوه درست نوشتار:" کژ دار و مریز" کژ: معنای اریب، خمیده، مایل مریز(م+ریز): ریز به معنای ریختن، نریز در مراسم عیش و نوش فرد ریاکار که تمایل به نوشیدن ندارد از
آمپاکاینزواژهنامه آزاددارویی برای افزایش قدرت حافظه و ادارک. (این دارو را، اولین بار، پروفسور گری لینچ از دانشگاه کالیفرنیا ساخته است.)
داروگواژهنامه آزادقورباغه درختی درواقع دار+وگ که معنی قورباغه درختی رو میدهد و مازندرانی ها اعتقاد دارن هر گاه داروگ بخواند باران می بارد قاصد روزان ابری
قمیحهواژهنامه آزادداروهای کوبیده شده که به همانگونه و به یکباره در دهان نهاده و خورده میشود. فرهنگنامه گزیده در شرح اصلاحات طب،مسعود بن محمد سجزی،ترجمه رشید تفقد