دارایواژهنامه آزاد(لکی) دارایی. همۀ اموال؛ برای صدا زدن افراد استفاده می شود. به دلیل جمعیت بالای روستا و فراموش شدن نام یکدیگر، زمانی که به هم می رسند یا از دور صدا کنند، از ا
ریش داریواژهنامه آزاداز واژگان دهستان كليشم فاراب به معني (مرد) و يا طعنه از متوجه نشدن شخص مقابل كه در مورد آن صحبت مي شود
آرمه داریواژهنامه آزادآرْمِه داری در فرهنگ عامۀ شهر شیراز به مراسمی گفته می شود که طی آن خوراک ها و غذاهایی که زن باردار به آن ها ویار دارد، در ماه هفتم بارداری برای او فرستاده می شو
تیمرهواژهنامه آزادتِیمَرِه:منطقه ای است بسیار کهن در محدوده شهرهای گلپایگان، خمین و محلات فعلی واقع در همسایگی روستای رباطمراد، که دارای سنگ نگاره (هنر صخره ای)هایی با قدمت چند د
روزالدینواژهنامه آزادروشنائی دین ، یعنی اگر هرچی تاریکی باشد ظلم باشد برای این نام روز دین است ، یعنی بهترین روزی که دین اسلام دارد . و همچنان فرزند قوام الدین عثمانی از اشخاص مهم ق
ظاهریواژهنامه آزادنام برادر رستم-- نام شهری ست در استان اصفهان دارای دومین منار نوشته دار در ایران--مسجد جامع چار ایوانی زواره اولین مسجد جار ایوانی ست. اثار تاریخی بسیار دارد --